زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست
هرکسی نغمه خود خواند از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست
خوشتر آن نغمه که مردم بسپارند به یاد
علی میری بازیگر تاتر و سینما درگذشت
پایان زندگی همه انسانها یکجور است ، فقط زندگی و مرگ آنهاست که یکی را از دیگری متمایز می کند .
با نهایت تاسف هموطن دیگری ، هنرمندی دیگر و ... باز هم در غربت ، باز هم به دور از وطن ، باز هم در تبعید ناخواسته ، در زندانی در آن سوی مرزها از میانمان رخت سفر را بست .
هنرمند عزیز علی میری بازیگر توانای تاتر و سینما امروز دوشنبه 12 اسفند ماه 1387 در گذشت .
این بار نیز هنرمندی که 30 سال حق نداشت از هنر و توانایی هایش برای مردمان سرزمین خود استفاده نماید در کیلومترها آنسو تر این مرز پرگهر درگذشت .
دیگر مرگ و از دست دادن عزیزان آنقدر در این ام القرای محنت زده عادی شده است که هیچ خبری باعث تلنگر بر پیکره و روح های خسته مان نمی شود .
روحش شاد و راهش پاینده باد .
علي ميري متولد سال 1315 در شهسوار مي باشد. در سال 1340 از هنرستان هنرپيشگي فارغ التحصيل و به كار تئاتر مشغول شد و در بيشتر از پنجاه نمايش به ايفاي نقش پرداخت. فعاليت در سينما را از سال 1343 به عنوان بازيگر با فيلم «زمزمه ي محبت» آغاز كرد.
آقای میری یکی از استادان تئاتر ایران بود که اکثرا هنر نهفته آقای میری فقط در سینما مورد توجه قرار گرفته است . اگر در زندگی نامه ایشان دقت کنیم می بینیم که خاک تئاتر بر سر و شانه اش تا آخر عمر پاک نشدنی است .
دوره زندگی میری می توان به سه دوره تقسیم کرد:
1 – دوره ورود، شناخت و بازی در تئاتر
2 – دوره ورود و بازی در فیلم های سینمایی
3 – دوره غربت و دوری از وطن
دوره ورود و شناخت تئاتر توسط میری از زمانی شروع شد که فارغ التحصيل در رشته هنرپیشگی در سال 1340 شد و عشق هنرپیشگی او را زود به اوج رساند.
دوره ورود به سینما را تحولی بزرگ در زندگی میری باید رقم زد. چون در سینما آزادتر از تئاتر و بازی های نمایشی می توانست هنر نهفته خود را ظاهر کند. در کنار هنرمندانی چون زنده یاد محمدعلی فردین در فیلم جوانمرد، با ناصر ملک مطیعی و فریبا خاتمی در فیلم اخم نکن سرکار، با ایرج قادری و وحدت در فیلم ناخدا با خدا، با همایون در فیلم خیالاتی، با رضا بیک ایمانوردی و جمیله در فیلم گل پری جون، با منوچهر صادق پور و فریده نصیری در فیلم آقا مهدی کله پز و با وحدت در فیلم خوشگذران بازی کرد .... .
باید گفت که سینمای قبل از انقلاب و بعد از انقلاب در ایران سینمایی به معنی واقعی کمدی مانند کشور های پیشرفته نداشته و نداریم و افسوس می خوریم که اگر قبل از انقلاب سینمای کمدی می داشتیم، این سینما از وجود هنرمندانی گرانقدر چون عباس تفکری، تقی ظهوری، جواد تقدسی، داریوش اسد زاده، غلامحسین بهمنیار، منصور سپهرنیا، عزت الله وثوق، جمشید مهرداد، علی تابش و علی میری استفاده می کرد، خودتان حدس بزنید چه سینمای پر محتوی و خنده و نشاط می توانستیم داشته باشیم. اما متاسفم که دست اندر کاران سینمای ایران با تمام مجموعه شرکت های فیلم سازی و تهییه کنندگان فیلم و سریال به مرض گریه، مراسم های غمگین عزاداری، استرس و بیماری های عصبی در فیلم ها دچار شده اند و به جای اینکه جامعه جوان را به سمت شادی و امید به زندگی داشتن ببرد به سوی نابودی از قبیل جرم و جنایت و اعتیاد می برند.
دوره سوم زندگی میری از انقلاب 57 به بعد شروع می شود، در جامعه ای که قدر هنرمند را نمی دانند و هنرمند هر روز وجودش چون شمع می سوزد تا دیگران او را درک کنند و اگر نکردند هنرمند مجبور می شود جلای وطن کند. بلایی که مسئولین هنر بر سر تمامی هنرمندان آوردند و وطن را ترک کردند. متاسفانه آقای میری هم از این موضوع مستثنی نبود و ایشان در چند سال آخر دوره زندگیشان در تلویزیون امید ایران برنامه را با توضیح در مورد فیلم های قدیمی و سینمای پیش از انقلاب اجرا می کردند .
میری و امثال میری بدون اینکه گناهی که مرتکب شوند بعد از انقلاب سال 57 مورد غضب قرار گرفته اند.
و صد البته هیچ کس نباید جز حضرات در دل مردم و قلبشان جایی داشته باشد .
مطمئنا بسیاری از علاقمندان آقای میری ، جوانانی هستند که در 30 سالی که ایشان از فعالیت محروم بودند با فیلمهای او آشنا شدند و این خود جواب کسانی است که بر روی دیوار عکس مار می کشند و تبسم هایی مصنوعی را بر لبهای جاری می سازند .
پایان زندگی همه انسانها یکجور است ، فقط زندگی و مرگ آنهاست که یکی را از دیگری متمایز می کند .
با نهایت تاسف هموطن دیگری ، هنرمندی دیگر و ... باز هم در غربت ، باز هم به دور از وطن ، باز هم در تبعید ناخواسته ، در زندانی در آن سوی مرزها از میانمان رخت سفر را بست .
هنرمند عزیز علی میری بازیگر توانای تاتر و سینما امروز دوشنبه 12 اسفند ماه 1387 در گذشت .
این بار نیز هنرمندی که 30 سال حق نداشت از هنر و توانایی هایش برای مردمان سرزمین خود استفاده نماید در کیلومترها آنسو تر این مرز پرگهر درگذشت .
دیگر مرگ و از دست دادن عزیزان آنقدر در این ام القرای محنت زده عادی شده است که هیچ خبری باعث تلنگر بر پیکره و روح های خسته مان نمی شود .
روحش شاد و راهش پاینده باد .
علي ميري متولد سال 1315 در شهسوار مي باشد. در سال 1340 از هنرستان هنرپيشگي فارغ التحصيل و به كار تئاتر مشغول شد و در بيشتر از پنجاه نمايش به ايفاي نقش پرداخت. فعاليت در سينما را از سال 1343 به عنوان بازيگر با فيلم «زمزمه ي محبت» آغاز كرد.
آقای میری یکی از استادان تئاتر ایران بود که اکثرا هنر نهفته آقای میری فقط در سینما مورد توجه قرار گرفته است . اگر در زندگی نامه ایشان دقت کنیم می بینیم که خاک تئاتر بر سر و شانه اش تا آخر عمر پاک نشدنی است .
دوره زندگی میری می توان به سه دوره تقسیم کرد:
1 – دوره ورود، شناخت و بازی در تئاتر
2 – دوره ورود و بازی در فیلم های سینمایی
3 – دوره غربت و دوری از وطن
دوره ورود و شناخت تئاتر توسط میری از زمانی شروع شد که فارغ التحصيل در رشته هنرپیشگی در سال 1340 شد و عشق هنرپیشگی او را زود به اوج رساند.
دوره ورود به سینما را تحولی بزرگ در زندگی میری باید رقم زد. چون در سینما آزادتر از تئاتر و بازی های نمایشی می توانست هنر نهفته خود را ظاهر کند. در کنار هنرمندانی چون زنده یاد محمدعلی فردین در فیلم جوانمرد، با ناصر ملک مطیعی و فریبا خاتمی در فیلم اخم نکن سرکار، با ایرج قادری و وحدت در فیلم ناخدا با خدا، با همایون در فیلم خیالاتی، با رضا بیک ایمانوردی و جمیله در فیلم گل پری جون، با منوچهر صادق پور و فریده نصیری در فیلم آقا مهدی کله پز و با وحدت در فیلم خوشگذران بازی کرد .... .
باید گفت که سینمای قبل از انقلاب و بعد از انقلاب در ایران سینمایی به معنی واقعی کمدی مانند کشور های پیشرفته نداشته و نداریم و افسوس می خوریم که اگر قبل از انقلاب سینمای کمدی می داشتیم، این سینما از وجود هنرمندانی گرانقدر چون عباس تفکری، تقی ظهوری، جواد تقدسی، داریوش اسد زاده، غلامحسین بهمنیار، منصور سپهرنیا، عزت الله وثوق، جمشید مهرداد، علی تابش و علی میری استفاده می کرد، خودتان حدس بزنید چه سینمای پر محتوی و خنده و نشاط می توانستیم داشته باشیم. اما متاسفم که دست اندر کاران سینمای ایران با تمام مجموعه شرکت های فیلم سازی و تهییه کنندگان فیلم و سریال به مرض گریه، مراسم های غمگین عزاداری، استرس و بیماری های عصبی در فیلم ها دچار شده اند و به جای اینکه جامعه جوان را به سمت شادی و امید به زندگی داشتن ببرد به سوی نابودی از قبیل جرم و جنایت و اعتیاد می برند.
دوره سوم زندگی میری از انقلاب 57 به بعد شروع می شود، در جامعه ای که قدر هنرمند را نمی دانند و هنرمند هر روز وجودش چون شمع می سوزد تا دیگران او را درک کنند و اگر نکردند هنرمند مجبور می شود جلای وطن کند. بلایی که مسئولین هنر بر سر تمامی هنرمندان آوردند و وطن را ترک کردند. متاسفانه آقای میری هم از این موضوع مستثنی نبود و ایشان در چند سال آخر دوره زندگیشان در تلویزیون امید ایران برنامه را با توضیح در مورد فیلم های قدیمی و سینمای پیش از انقلاب اجرا می کردند .
میری و امثال میری بدون اینکه گناهی که مرتکب شوند بعد از انقلاب سال 57 مورد غضب قرار گرفته اند.
و صد البته هیچ کس نباید جز حضرات در دل مردم و قلبشان جایی داشته باشد .
مطمئنا بسیاری از علاقمندان آقای میری ، جوانانی هستند که در 30 سالی که ایشان از فعالیت محروم بودند با فیلمهای او آشنا شدند و این خود جواب کسانی است که بر روی دیوار عکس مار می کشند و تبسم هایی مصنوعی را بر لبهای جاری می سازند .
No comments:
Post a Comment