Saturday, March 7, 2009

نگاهی به تاریخچه روز جهانی زن در ایران بخش سوم



نگاهی به تاریخچه روز جهانی زن در ایران

بخش سوم

در بخش اول نگاهی اجمالی به تاریخچه روز جهانی زن و نامگذاری روز زن " هشتم مارس " داشتیم .در بخش دوم نیز با نگاهی گذرا به میزان و عرصه ظهور زنان از گذشته تا انقلاب مشروطه پرداختیم .

در بخش قبل آغاز به معرفی انجمنهای دوره مشروطه کردیم که به ادامه مبحث می پردازیم .

انجمن آزادي زنان

پيش از شعله ور شدن آتش جنگ بين المللي اول، انجمن آزادي زنان به كوشش بانوان، ميرزا باجي خانم، نواب سميعي، صديقه دولت آبادي، منيره خانم، گلين خانم، تاج السلطنه و افتخارالسلطنه دختران ناصرالدين شاه تشكيل يافت. نظامنامه انجمن بر اساس نيازهاي اوليه زنان در تعليم و تربيت و بالا بردن سطح آگاهي آنان بود. همچنين از اهداف مهم اين انجمن ايجاد زمينه هايي براي راه يافتن زنان به جامعه و شركت در فعاليتهاي اجتماعي همدوش مردان بود تا از اين طريق به كسب حقوق اجتماعي وسياسي خود نايل شوند. از ويژگيهاي اين انجمن شركت اعضا به شكل خانوادگي: شوهران و زنان و دختران در جلسات انجمن بود. اداره جلسات و ايراد سخنراني بر عهده بانوان بود. جلسات انجمن ماهي دو بار در محلي خارج از شهر تهران (فيشر آباد) به دليل راحتي رفت و آمد به شكل مخفي انجام مي گرفت. پس از اطلاع مخالفان از اين جلسات، حملاتي به انجمن صورت گرفت. اما به دليل مقاومت اين انجمن اعمال مخالفين به جايي نرسيد.

در سال 1299 خورشیدی نشریه ی «عالم نسوان» منتشر می شود که این نشریه هم خواستهای جنبش زنان را در آن زمان مطرح می کند : سواد آموزی زنان، شرکت در فعالیت های اجتماعی، هنر آموزی و...

باید کمی به عقب باز گردیم ، در سال 1295خورشیدی به همت و تلاش «حسین جودت» دبیر ریاضیات مدرسه ی احمدیه شهر رشت که از فعالان سیاسی شهر هم بود و با تلاش و یاری عده ای از روشنفکران رشتی «انجمن فرهنگ» در این شهر تاسیس شد.انجمن فرهنگ اقدام به یک سلسله کار فرهنگی –ادبی در شهر رشت نمود که تاثیر بسزایی بر جوانان شهر داشت . وپس از چند آوازه و تاثیرات آن در دیگر شهرهای گیلان هم رسید . انجمن فرهنگ اقدام به تاسیس یک کتابخانه عمومی با چند هزار جلد کتاب نمود –کلاس های اکابر و سوادآموزی برای سنین مختلف ایجاد کرد و اقدام به انتشار یک مجله ی هفتگی به نام «فرهنگ»نمود.

در اردیبهشت 1299 خورشیدی اعضای «حزب عدالت » که بسیاری از آنها از شوروی به خاک گیلان آمدند و تاثیر پذیرفته از انقلاب کارگری اکتبر روسیه بودند . نظریات خود را از جمله در مورد زنان ایراد کردند. « كلا رازتكلین » و « اگوست بیل » و « الكساندرا كولنتای » از تئوریسین های این نظریه های ماركسیستی فمینیستی بودند. حزب عدالت با همكاری انجمن فرهنگ و زنان مبارز و پیشروویی مثل« روشنك نوعدوست »، « شوكت روستا » و « جمیله صدیقی » اقدام به تاسیس « جمعیت سعادت نسوان » نمود.

روشنك نوع دوست از بانیان اصلی این جمعیت در سال 1277ه.ش در رشت متولد شد. تحصيلات مقدماتي خود را نزد پدرش كه از پزشكان معروف آن دوران بود فرا گرفت و از آن به بعد به فراگيري زبانهاي عربي، فرانسه و ادبيات فارسي پرداخت. در سال 1297ه.ش موفق به تأسيس يك مدرسه دو كلاسه دخترانه شد. وي با وجود فشارهاي شديد و ناملايمات ناشي از اوضاع متشنج جنگ جهاني اول، جمعيت سعادت نسوان با كمك بانوان جميله صديقي، سكينه شبرنگ، اورانوس پارياب تأسيس نمود. هدف اين جمعيت: 1) بالا بردن سطح سواد در بين زنان ايراني 2) تأسيس كلاسهاي اكابر 3) برگزاري سخنرانيها 4) تأسيس كتابخانه براي بانوان بود. عده اي از فعالين اين انجمن (جميله صديقي و شوكت روستا) بعدها توسط رضا شاه دستگير و به زندان افتادند. از اقدامات اين انجمن انتشار مجله پيك سعادت نسوان بود كه در آن مجموعه مقالات ادبي و اجتماعي در جهت كسب آزادي هاي بانوان و بالا بردن سطح سواد آنان، چاپ مي شد. انجمن مذكور علاوه بر تأسيس كلاسهاي اكابر، دبستاني دخترانه در رشت به نام پيك سعادت داير نمود كه تاكنون باقي است.

این جمعیت برای اولین بار در ایران 8 مارس روز جهانی زن را در شهر رشت در سال 1299 جشن گرفت. جلسات سخنرانی تبلیغی و آگاهی دهنده برای زنان شهر رشت برپا كرد. آوازه ی جمعیت به بقیه ی شهرهای گیلان و پس از آن به تهران و تبریز و ... رسید .

جمعيت نسوان وطنخواه

اين جمعيت در سال 1301ه.ش"1922م" توسط محترم اسكندري دختر شاهزاده عليخان (محمدعلي ميرزا اسكندري) تأسيس يافت. وي نزد پدرش تحصيل علم كرد، سپس زبان فرانسه را تكميل نمود. پدرش از آزاديخواهان دوران مشروطيت بود و وي توسط او با ساير آزاديخواهان آشنايي يافت. هدف اين انجمن طبق اساسنامه اي كه باقي مانده است پس از تأكيد در حفظ شعائر وقوانین اسلامي عبارت بود از: 1) سعي در تهذيب و تربيت دختران 2) ترويج صنايع وطن 3) با سواد كردن زنان 4) نگاهداري از دختران بي كس 5) تأسيس مريضخانه براي زنان فقير 6) تشكيل هيئت تعاوني به منظور تكميل صنايع داخلي 7) مساعدت مادي و معنوي نسبت به مدافعيت وطن در موقع جنگ و …

پوشيدن لباس وطني از شعارهاي برجسته اين انجمن محسوب مي شد. آنان با انتشار مجله «نسوان وطنخواه» و تشكيل كلاسهاي اكابر براي زنان و همچنين تشكيل مجالس سخنراني در تنوير افكار زنان مي كوشيدند. در اين موقع عده اي از مرتجعين جزوه اي به نام مكر زنان انتشار داده بودند. زنان عضو اين جمعيت يك روز تمام در شهر تهران همه جزوه ها را خريده و در ميدان توپخانه آتش زدند و با اين عمل آمادگي خود را براي مبارزه با خرافات اعلام داشتند. يكي از كارهاي بي نظير اين جمعيت ترتيب دادن نمايش براي زنان بود. اين جمعيت توانست با اجراي اين نمايش و فروش بليت، مخارج داير كردن كلاسهاي اكابر بانوان را تأمين كند. از اعضاي سرشناس اين جمعيت مي توان به نورالهدي منگنه، فخرآقا پارسا، صفيه اسكندري، فخر عظمي ارغون و مستوره افشار اشاره نمود. خانم مستوره افشار از اعضاي بسيار فعال اين جمعيت به حساب مي آمد. وي كه در تفليس و ديگر شهرهاي قفقاز تحصيل كرده بود، به اداره كلاسهاي شبانه بانوان اشتغال داشت.

محترم اسكندری رهبر این جریان در هنگام تولد این تشکل چنین می گوید« ما به شكرانه ی انقلاب مشروطیت امیدواری های زیادی به منظور كسب حقوق خودمان داریم. بعد از پیروزی انقلاب ما به این امر آگاهی یافتیم. كسانی كه برای آزادی مبارزه می كردند، آن طور كه باید و شاید حقوق زنان را مدنظر نداشتند ».

پس از چندي كه از فعاليت اين جمعيت گذشت گروهي از زنان جوان با افكار كمونيستي از اين سازمان جدا شدند و سازماني جديد تحت عنوان انجمن بيداري زنان تأسيس نمودند.

سازمان بیداری زنان ، در سال 1306 با "نمایش دختر قربانی" (نمایشنامه ای از میرزاده عشقی) 8 مارس را گرامی داشت . در آن زمان حضور زنان در سالن های تئاتر و سینما ممنوع بود، بنابراین، این نمایش اولین نمایشی بود که برای زنان و به وسیله زنان ترتیب داده می شد . این نمایش با هدف جمع آوری کمک مالی ،برای انتشار مجله نسوان وطنخواه و برگزاری کلاس های اکابر برای زنان بزرگسال ،در منزل نورالهدی منگنه یکی از اعضای این انجمن برگزار شد و بلیط های آن به نام کارت عروسی چاپ و فروخته شد. اداره نظمیه سعی کرد مراسم را بر هم بزند و اراذل و اوباش نیز به زنان شرکت کننده در نمایش توهین کردند .

مجمع انقلاب زنان

اين مجمع را يك دختر 18 ساله در شيراز به نام زندخت بنيان گذاشته بود. نام اصليش فخرالملوك بود. وي دختر مرحوم نصرالله خان زند، از نوادگان صادق خان، برادر كريم خان زند بود. مادر زندخت، بانو ضياءالشمس دختر مرحوم شريف الحكما است كه از پزشكان قديم شيراز بود. وي با وجود اينكه از تحصيلات كمي برخوردار بود، نسبت به تحصيلات دخترش بسيار كوشا بود. زندخت ابتدا در مكتب خانه محمدعلي خطاط و بعدها در مدرسه تربيت تحصيلات مقدماتي خود را فرا گرفت و سپس زير نظر اساتيد خصوصي به فراگيري عربي، ادبيات فارسي و زبان انگليسي و فرانسه و ساير علوم پرداخت. زندخت از استعداد فراواني برخوردار بود و اشعار بسيار زيباي ملي و ميهني مي سرود و در روزنامه ها و مجلات معتبر چون حبل المتين به چاپ مي رساند.

او پس از اتمام تحصيلات به سمت معلمي در دبستان عصمتيه شيراز به تدريس پرداخت. مرامنامه اين انجمن در راستاي 1) تهذيب اخلاق و ترويج صفات پسنديده بين خانمهاي ايراني 2) ترويج معارف در توده نسوان 3) كوشش در ترقي نسوان 4) طرفداري از حقوق آنان بود. از اقدامات آنان ايجاد مدارس ابتدايي به صورت مجاني، تأسيس كلاسهاي اكابر، ايراد سخنراني ها در ترك استعمال زينتها و تجملات غير ضروري بود.

فعاليت اين مجمع ديري نپاييد و توسط رضاشاه تعطيل شد. اما زندخت راه ديگري براي بيداري بانوان در پيش گرفت و آن انتشار مجله دختران بود. اين مجله در شيراز تأسيس اما در تهران چاپ مي شد. هدف انتشار اين مجله به طوري كه خود زندخت در مجله نگاشته است:

با آرزوي سعادت دختران ايراني براي بيداري زنان جامعه مي باشد.

عارف شيفته شهامت و روح بزرگ اين دختر روشنفكر ايراني بود. او درباره مجله او مي نويسد:

چو اين اوراق پاك از زندخت است اوستاسا، بخواهيم جاودانش

در عصر پهلوي اول و حكومت رضا شاه امكان فعاليتها ي سياسي زنان تاحدي محدود مي شود. در سال 1214 يك سازمان رسمي با نام كانون بانوان و با مديريت شمس پهلوي و همكاري وزارت معارف وقت تشكيل مي شود تا به جذب مشاركت زنان در عرصه اجتماع و در اصل با هدف گسترش حس وفاداري به سلطنت در ميان زنان بپردازد. در اساسنامه اين كانون اهداف گوناگوني ذكر شده بود كه تعليم خانه داري و پرورش اطفال و تشويق به ورزش و ايجاد موسسات خيريه براي كمك به زنان و كودكان بي سرپرست و...از جمله آنهاست. با طرح سياست كشف حجاب توسط رضا شاه، تسهيل و كمك به حكومت براي تحقق اين امر به عنوان يكي از اهداف كانون زنان در آمد. در اصل فعاليتهاي محدود اين كانون به دليل تحت حمايت حكومت بودن حاصل چندان مهمي براي زنان ايران نداشت.

در حالی که فرایند نوگرایی امتیازاتی را برای بخشهایی از طبقه بالای جامعه و طبقه متوسط در حال ظهور داشت، اما به بخش سنتی طبقه متوسط آسیب رسان بود (تجار، بازارو...) ارتباط تارخی این طبقه با روحانیون برقرار بود ویک تعارض مستمر و جناح بندی بین نوگرایان در حال افزایش و روحانیون قدرتمند و بازار سنتی وجود داشت که دگرگونی‏های فرهنگی و اقتصادی را آسیب رسان خود می‏دانست. وضعیت زنان قسمتی از موضوع این اختلاف بود. کشف حجاب یک نمونه بارز آن بود. این حرکت به شکاف اساسی بین دو گروه یاد شده بیشتر دامن زد. دو گروه زنان شهری و روستایی هر یک با توجه به شیوه زندگی خود از دگرگونی‏ها تأثیر پذیرفتند . نوگرایی به شکاف میان شهر و روستا، افزایش ثروت، بدون توزیع مناسب در سطح جامعه، و در نهایت قطبی شدن جامعه انجامید.

پس از اینکه با قوانین زناشویی و حمایت خانواده در دوران سلطنت رضا شاه، زنان به ابتدایی ترین حقوق اجتماعی دست یافتند، کم و بیش زمزمه نیاز زن به آموزش خواندن و نوشتن، در خانواده ها آغاز شد . در بیشتر خانواده ها بویژه در خانواده های روستایی، به دبستان رفتن دختران دشواری بزرگی بود. پدر، برادر و شوهر نمی توانستند به آسانی پذیرای آزادی و از خانه بیرون شدن زن باشند، با این همه جنبش آزادیخواهی زنان گر چه کند و آهسته، ولی پیش می رفت.

در فضای پس از شهریور 1320 زنان ایرانی ، فضا را برای حضورگسترده تر خود مناسب دیدند. این بار، حضور « حزب توده ی ایران » را می بینیم كه شاخه ای برای زنان را تشكیل داد.

در دوران طوفان زای ملی شدن صنعت نفت و حوادث سیاسی آن زمان، زنان با گرایشات مختلف در فعالیت های اجتماعی و سیاسی فعال شدند. زنان ايراني در قيام 30 تير به حمايت از دكتر مصدق و ملي كردن صنعت نفت حضور چشم گيري داشتند ... .

در دوران پادشاهی محمد رضاشاه، به شمار دبستان ها ی دخترانه افزده شد. پس از ملی شدن صنعت نفت وکودتای 28 مرداد شاهد جمعیت خیریه ثریا پهلوی وتشکیل سازمان های زنان هستیم. در سال 1341 (1963) سخن از اصلاحات ارضی و انقلاب سفید به میان آمد. گرچه در قوانین این انقلاب هم کم و کاستی بود، اما به زنان ایرانی حق رای داده شد و گام بزرگی در راه دستیابی به آزادی، همکاری و برابری حقوق اجتماعی آن ها با مردان برداشته شد. سازمان زنان ايران با آنكه منشاء حكومتي داشت اما اقدامات مفيدي نظير تصويب و اصلاح قانون خانواده را انجام داد.

«قانون حمایت خانواده » بخش دیگری از اصلاحات که در سال 1346 (1968) به تصویب رسید وبسیار به سود زنان بود. با افزایش جمعیت کشور، پیشرفت اقتصادی و صنعتی، نیاز به نیروی انسانی بیشتر، راه برای شرکت زنان در کارهای اجتماعی بازتر شد.

در اواخر دهه 50 كمي پيش از به ثمر نشستن انقلا‌ب در بهمن 1357باعث شد تا باز هم زنان گردهم آیند، زنان در خط مقدم مبارزه نقشي چشمگير داشتند. بلافاصله بعد از برقراری جمهوری اسلامي، دهها هزار زن، تظاهرات 8 مارس را عليه حجاب اجباری و تحقير و تبعيض جنسی بر پا کردند. تظاهرات زنان نخستين مقاومت و اعتراض سازمان يافته در برابر حكومت جديد بود. اين حرکت، تاکيدی بود بر نقش برجسته و غير قابل انکار زنان در صحنه سياسی ـ اجتماعي كشور و نشانه ای بود از اهميت و جديت مسئله زن در جامعه ايران.

تظاهرات هشتم مارس (17 اسفند57) نقش مهمی در زدودن توهم نسبت به رژيم جديد در جامعه و جهان بازی کرد. هفدهم اسفند 1357« روز جهاني زن » به يک روز مبارزاتی بياد ماندنی در تاريخ جنبش زنان ايران تبديل شد. يک نمونه الهام بخش برای زنان فردا كه در تجربه انقلاب 57 مستقيما شرکت نداشتند و امروز در صفوف مقدم مبارزه ايستاده اند . و درست چند روز بعد از اين كارزار بود كه بيانگذار انقلاب اسلامي باز هم به صراحت در مقابل اين خواسته ها اعلام كرد كه خدعه كرده و تقيه پيش نموده است .

پس از به خشونت کشانده شدن اولین 8 مارس بعد از انقلاب ، شعار یا روسری یا تو سری طنین انداز شد و متاسفانه به دلیل بی توجهی مردان و همراهی برخی زنان متعصب باز هم چون مشروطه حقوق نیمی از جامعه پایمال گردید .

برای سال ها 8 مارس به حوزه خصوصی تبعید شد.در سراسر دهه 60 ، 8 مارس و خواسته های زنان تقریبا فراموش گردید . در جمهوری اسلامی ،معمولاحرفی از مشکلات زنان در میان نیست، بلکه مدام ضرورت فداکاری و از خودگذشتگی زنان، به آنها یادآوری می شود.

در دوران انقلاب ، در دوران جنگ زنان خواهران و مادران عزیز ما بودند ،در تمامی انتخابات ها رای شان تاثبر گذار اما هیچ حقی برای ابراز مشکلات و خواسته های خود نداشتند و صد البته باید ریشه آن را در سخنرانی بنیان گذار این انقلاب در سال 1341 و 1342 جستجو کرد .

اين چنين اين روند مبارزاتي با توجه به استقرار حكومتي انقلابي و وجود تسويه حسابهاي فراوان و معادلات خوش رنگ سياسي و خوش رقصي هاي گروه هاي فشار و خاموشي اكثريت جامعه هم مردان و هم زنان تبديل به آتشي زير خاكستر شد .... .

کشتار زندانیان سیاسی در دهه 60 و جنایت و تجاوز سریازان گمنام ... به دختران و زنان در زندانها نیز نشان از میزان توجه حضرات به کرامت انسانی که از آن دم می زنند دارد .

سال 1378 ، 8 مارس پس از سال ها دوباره در یک مکان عمومی برگزار شد .سال بعد "مرکز فرهنگی زنان " به عنوان یکی از اولین سازمان های غیر دولتی زنان در دوره اصلاحات ، 8 مارس را در خانه هنرمندان برگزار کرد. این برنامه که به شیوه ای زنانه و غیرمتمرکز برگزار می شد ، شامل اجرای موزیک مترویی در راهروها به وسیله دختران جوان، نمایشگاه نقاشی زنان هنرمند ، تجلیل از زنانی که موفق شده اند زندگی شان را تغییر دهند ، سخنرانی فعالین زن ، پخش فیلم های کوتاه ، فروش کارت پستال هایی خطاب به نمایندگان مجلس برای اعتراض به قوانین ضد زن ، توماری مبنی بر درخواست از دولت برای پیوستن به کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان و ... بود. البته این کارناوال زنانه با موانع بسیاری هم روبرو شد .در آخرین لحظات از پخش فیلم ها جلوگیری به عمل آمد،دستور داده شد نام مرکز فرهنگی زنان از پلاکاردها حذف شود و... .

سال 1381 ، در8 مارس همزمان با تدارک حمله آمریکا به عراق مرکز فرهنگی زنان یک میتینگ اعتراضی در پارک لاله با اخذ مجوز از استانداری تهران ،برگزار کرد.این تجمع تحت کنترل شدید پلیس برگزار شد. تظاهرات کنندگان پلاکاردهایی با مضمون صلح در جهان ، برابری حقوق زنان و دموکراسی در ایران در دست داشتند.

8 مارس 1382 نیز دوباره در پارک لاله این بار ،با محوریت اعتراض به خشونت علیه زنان برگزار شد. اما تنها چند ساعت پیش از برگزاری تجمع ، مجوز به صورت شفاهی لغو شد . برگزار کنندگان با کپی کردن مجوز در تعداد بسیار به محل برگزاری تجمع رفتند . اما تجمعی که در پی اعتراض به خشونت علیه زنان بود ،به خشونت علیه زنان انجامید و تعدادی از تجمع کنندگان نیز بازداشت شدندو... .

تجمع 8مارس 1384در پارک دانشجو و تجمع 1385 مقابل مجلس که با اجماع گروههای مختلف زنان برگزار شدند ، به ضرب و شتم و بازداشت تجمع کنندگان این بار توسط پلیس زن انجامیدند .

متاسفانه با نگاهي به مبارزات و تلاشهاي آزاديخواهان باز هم به دفعات مشاهده مي شود كه بخش عظيمي از اجتماع و بسياري از مبارزين در پاسداشت اين روز كو شا و سهيم نيستند . بسياري از دوستان هم با پيش كشيدن بحث هاي از قبيل فمنيسم و پا فشاري بر اعتقادات سنتي و باورهاي مرد سالارانه كه اين باورها هم در مردان و هم در بسياري از زنان كشورمان ديده مي شود از حضور و شركت در اين كارزار گريزانند .

چيزي كه بيشتر از همه در اين سالها نمود پيدا كرده است ، محدود شدن به يك روز مشخص و برگزاري كارهاي هميشگي و كليشه اي مي باشد . و در اين ميان بيشتر هزينه و بار مبارزه بر دوش زنان و مرداني است كه پيشرو در برقراري و باز خواست حقوق اوليه انساني مي باشند .

كمپين يك ميليون امضا با ظهورش جرقه اي از اميد را بر دلهاي خسته زد اما اين جرقه براي شعله ور شدن نياز به هيزمي دارد هيزمي كه مطمئنا در روز شكل گيري كارزار خود به خود گرد اين جرقه جمع مي شود اما براي تمامي مبارزيني كه در اين راه گام برداشته اند ، وزش نسيمي مطمئنا لازم است تا خبر از بايد ها و نبايد ها ببرد .نسيمي كه با لطافتش ، روح نسلي جوان را به جوشش آورد ، نسيمي كه بايد دوست دارم ها را دوباره به اين نسل ياد آور شود .

پس چه خوب است ، به هم بپوندیم تا ستمگران بر خود بلرزند ، متحد شویم و سرود بهتر زیستن را بخوانیم.

همگي دست در دست يكديگر دهيم و دست تمامي قربانيان فقر ، جنگ ، جهل، بیماری و سوء تغذیه، تجاوز، خشونت، بی کاری، سیل و زلزله ، مهاجرتهای اجباری ، تجارت سکس، فشارهای اجتماعی ، تهاجمات فرهنگی، تظلمات سیاسی و مذهبی و ... را بگيريم .

با نگاهی به دو کشور فارسی زبان می بینیم که افغانستان در سال 1382 معاهده بین المللی منع تبعیض علیه زنان را امضا کرد و از زنان کشورش خواست حضور گسترده تری در مجلس داشته باشند و در حال حاضر در حدود 25 درصد کرسی های مجلس این کشور را زنان اشغال کرده اند .

اما در کشور ما با وجود تعداد محدود زنان در مجلس ، چون همواره از یک جناح خاص آمده اند ، هیچگاه تلاشی مستمر و مستقل در راستای حقوق زنان نکرده اند .

در تاجیکستان، زنان بیش از 15 در صد از پست های دولتی این کشور را در اختیار دارند و 24 درصد از خدمات دولتی را انجام می دهند.

گرامي باد روز هشتم مارس پاينده ايران

علی از وبلاگ یار دبستانی اسفند 87

http://yardabestani.blogfa.com

http://yaredabestani1.blogspot.com


نگاهی به تاریخچه روز جهانی زن در ایران بخش دوم



نگاهی به تاریخچه روز جهانی زن در ایران

بخش دوم

در بخش اول نگاهی اجمالی به تاریخچه روز جهانی زن و نامگذاری روز زن " هشتم مارس " داشتیم .
در ايران باستان، پنجمين روز از ماه اسفند که به اسفندگان مشهور بوده، به گراميداشت زنان اختصاص داشته است. بر اساس متون زرتشتی، اين روز، روز عيد زنان بوده و مردان به زنان هديه می دادندو ... .
و متاسفانه این روز و جشن نیز مانند بسیاری از جشنهای دیگر با بی مهری و کم توجهی ما رو به فراموشی میرود .
در ایران باستان بر گواه اسناد بر جای مانده و حتی لوحه های یافته شده در پارسه " تخت جمشید " به روشنی میزان مشارکت زنان در اجتماع و حقوقی که داشته اند به خوبی مشهود است ، حقوقی که امروزه زنان ما بعد از گذشت قرنها برای بدست آوردن آنها مبارزه می کنند .
زنان در آن روزگار هم پای مردان در بسیاری از مشاغل مشارکت داشتند و آپارتاید و تفکیک جنسیتی معنایی نداشت ، زنان می توانسنتد بعنوان استاد کار و یا مهندس بر کارها نظارت داشته باشند و جالب اینجاست که بعد زنانه و مادرانه آنها نیز مورد توجه قرار داشته ؛ این زنان از دستمزدی عادلانه بر حسب مسؤلیت برخوردار بوده و می توانستند از مرخصی زایمان همراه با حقوق بر خوردار باشند .
شعر ، سخنوری و نواختن ساز و خواندن آواز رواج داشته و هیچ عرشی را به لرزه نمی انداخته است .
در پایان حکومت ساسانی ، صدها نوازنده ساز و خواننده زن وجود داشته که بسیاری با آمدن اسلام عزیز گردن زده شدند و ... . جدای از شرحی که رفت زنان علاوه بر مقام شاهی ، در مناصب لشگری و یا در مبارزات و جنبش های تاریخی همواره نقش بسزایی داشته اند که متاسفانه در نگارش تاریخ این نقش هرچه به پیش می رویم کمرنگ تر و گاه ناپیدا در خطوط تاریخ محو می گردد .
موارد ذکر شده شاید در نگاه اول برای ما اموری عادی و یا نا چیز به شمار آید اما با نگاهی به اقوام ، تمدنها و دولتهایی که در همسایگی ما بودند ارزش و اهمیت این موارد به خوبی برای ما روشن می شود .
مطمئنا یکی از ملاک های سنجش مدنیت در هر جامعه ای به میزان مشارکت و سهم زنان در آن جامعه بستگی دارد ، متاسفانه به دلیل کمرنگ تر شدن نقش زنان که خود دلایل گوناگونی داشته و دارد ؛ عرصه رسمی زنان در اجتماع را با ورود آنها به عرصه سیاست مرتبط دانسته اند و بر همین اساس داستانهایی که همواره در تاریخ آمده است بیشتر از آنکه این نقشها را بیان کند به کیفیت و جزییات مو به موی حرمسرا های شاهان پرداخته که از جمله آن می توان به دربار ناصر الدین شاه اشاره کرد .
در تاریخ معاصر حضور جدی زنان در عرصه تحولات اجتماعی با سالهای پایانی حکومت قاجار و انقلاب مشروطه گره خورده است . تحول فكری ، فرهنگی زن ايرانی در جريان مشروطيت تا حدودی ناشی از قرار گرفتن ايران در گردونه روابط بين الملل از اوايل دروه قاجاريه است كه در منابع متعدد اشاراتی چند به اين حضور فعال زنان در مبارزه برای تحقق اهداف مشروطه شده است كه در زير به چند نمونه اشاره می گردد.
یکی از نخستین حرکتهای ملی در دوره معاصر پس از شکست ایران در جنگها با روس، جنبش خود جوش مردم تهران در دفاع از زنان گرجی مسلمان شده‏ای بود که سفیر روس با سماجت هرچه تمامتر می‏خواست با تفسیر یکی از مواد معاهده ترکمانچای آنها را از شوهران و فرزندان خود جدا کرده و با تغییر مجدد مذهب روانه گرجستان سازد... .
در تظاهرات دیگری که مردم تهران در دفاع از امیر کبیر برپا ساختند، زنان شرکت فعالی داشتند. درخشان‏تر از هر دو واقعه یاد شده، اتحاد و همبستگی‏شان در جنبش تحریم تنباکو بود.
( البته نقش میرزای شیرازی در این امر شاید ؛ باید با نگاهی دوباره بررسی شود رجوع شود به خاطرات یحیی دولت آبادی " حبات یحیی " )
در سال 1270 خورشیدی در شهر تبریز قحطی سایه ی خود را بر شهر پهن كرد . ثروتمندان ، بازاریان و صاحبان سرمایه با احتكار غله باعث شدت یافتنِ كمبودِ غله شدند . در چنین شرایطی زنانِ شهرِ تبریز در حالیكه چادرشان را به كمر بسته بودند و تفنگ به دست داشتند به رهبری زنی به اسم « زینت پاشا» به انبارهای غله هجوم بردند .آنها پس از شكستنِ درِ انبارهای غله آن را بین مردم فقیر و زحمتكشِ شهر تقسیم كردند . این اقدام با استقبالِ عموم تبریزی ها مواجه شد و حاكمیت قاجاری در برابر این حركتِ شجاعانه سكوت كرد .
در این زمان زن از تحصیل كردن محروم بود و فقط محكوم به كار خانگی بود . حركتهای بعدی بیشتر توسط زنان طبقه ی مرفه صورت گرفت ؛ چرا كه برخی از آنها توسط معلمان سرخانه تدریس می شدند و یا مثل زنان حرمسرای شاه و زنان امیران و وزرا از جریان امور سیاسی كشور باخبر بودند . در سال 1279 خورشیدی «انجمن آزادی زنان» تشكیل گردید این انجمن هر 15 روز یك بار جلسه داشت و چند تا از دختران ناصرالدین شاه نیز در آن عضو بودند . در این جلسات در مورد حقوق زنان در قبال مردان و با سواد شدن زنان و مسایلی از این قبیل صحبت می شد .
در سال 1285 شمسي كه فرمان مشروطه امضا شد و نهضت مشروطه خواهان ايران رسما به پيروزي رسيد. باز هم ، زنان از دستاوردهاي آن بهره اي نبردند. شايد سهم خواهي زنانه از مواهب استقرار قانون از سوي زنان مشروطه طلب كه با حضور خود به تحقق روياي مشروطيت كمك نمودند به طور جدي مطرح نشد و يا اگر در موارد محدودي مطرح شد از سوي مردان كه نگارنده ي قانون و پس از آن راوي تاريخ مشروطه بودند چيزي بيش از يك شوخي تلقي نشد. همين امر باعث شد كه زنان پس از گذشت يك قرن از مشروطه همچنان نيمه‌ي فرودست جامعه باقي بمانند . به هر روی با پيروزی انقلاب مشروطيت زنان از پای ننشستند و با ارسال تلگراف های متعدد از تهران و تبريز خواهان سريع تصويب قانون اساسی شدند، انقلاب مشروطه بستر مناسبي برای ورود زنان درعرصه سياسي كشور فراهم كرد اما از سويي انقلاب مشروطه به جمعيت زنان جفا كرد؛ زيرا در جريان مشروطيت صحبتي از اعطاي حق راي به زنان نشد. در سال 1893 كه
انقلا ب مشروطه ايران پيروز شد تنها كشوري كه در تمام دنيا به زنان حق راي داده بود كشور نيوزلند بود و هيچ يك از زنان كشورهاي اروپايي و امريكايي از حق راي برخوردار نبودند.
نظر به همین فداکاری‏ها بود که وقتی زعمای قوم قانون اساسی را تدوین کردند، حق انتخاب کردن و انتخاب شدن را برای قاطبه ملت ایران (قانون اساسی) قائل شدند و به هیچ وجه از محرومیت زنان و عدم دخالت آنها در مسائل حقوقی و سیاسی صحبتی به میان نیامد . اما بعدها، یعنی در جمادی الاخر سال 1327، ه.ق که نظام نامه انتخابات تهیه شد و به رویت محمد علیشاه رسید، در شرایط کسانی که از حق انتخاب کردن مطلقا محرومند، نوشتند: «نسوان و اشخاص خارج از رشد و آنهایی که تحت قیمومت شرعی، ورشکستگان به تقصیر، مرتکبین قتل و سرقت الی آخر.» بدین سان، وضعیت حقوقی، نه تنها قانونی زنان در ردیف افراد فوق قرار گرفت. یکی ازفداکاریهای زنان هنگام تشكيل بانك ملی بود که با حمايت بجا و منطقی از مجلس يكی از زيباترين صحنه های مشروطيت ترسيم شد . در حاليكه به علت عدم وجود سرمايه كافی جهت تشكيل بانك زمزمه وام گرفتن از روسيه و انگلستان از گوشه و كنار شنيده می شد زنان با فروش زينت آلات و طلا و جواهرات خود به اين طرح ملی كمك نمودند خانم (ژانت –آقاری ) در كتاب ( انجمن های نيمه سری زنان در نهضت مشروطيت ) نامه يكی از بانوان قزوين به سعداله را می آورد كه در قسمتی از اين نامه آمده (( اين كميته مقداری از زيور آلات خودرا كه برای ايام سخت گذاشته بود به جهت بانك ملی فرستاده ، در حضور عالی عاجزانه استدعا داریم كه هديه مختصر كميته را با نظر بلند خودتان ديده بفرماييد اشياء مرسوله را اعضای محترم بانك ملی به امانت و شرافت خودشان فروخته و هر چه قيمت آنها شد ، سند سهام بانك برای كميته روانه فرماييد چه كنیم كه زياده از اين قادر نبودیم مگر جان خود را در موقع ، فدای ترقی وطن عزيزمان بنمايیم ))
حمله ی محمد علی شاه به مشروطیت و بمباران مجلس شورای ملی در تیر 1287 در واقع علنی شدن تضاد میان استبداد و آزادی در ایران بود تبریز اولین شهری بود که در برابر این واقعه ایستادگی کرد. درطی يازده ماه محاصره تبريز بوسيله نيروهای درباری ، زنان علاوه بر كمك هايی كه در پشت جبهه می كردند با لباس مردانه در ميدان جنگ نيز حاضر می شدند در اين زمينه ، انجمن تبريز نقش زنان را چنين توضيح می دهد : گزارش های موثق حاكی است كه در جريان جنگ زنان رزمنده كه خود را بصورت مردان در آورده بودند در يكی از بخشهای مهم شهر جنگيدند .علاوه بر اين ، زنان كشاورز در روستا های كوجك آذربايجان در حالی كه نوزادان خود را بر پشت خويش بسته بودند سلاح برداشتند و دوش به دوش مردان جنگيدند . بنا به گزارش روزنامه (( حبل المتين )) در يكی از جنگ های تبريز ،‌بيست زن ملبس به لباس مردان كشته شدند همجنين زمانی كه تبريز در محاصره نيروهای شاه بود گروهی از زنان شهر نامه ای به عين الدوله فرمانده نيروهای مزبور فرستادند در بخشی از نامه چنين آمده : " اگر چنين می پنداريد كه با ظلم بی حد خود مردم ايران را از مشروطه باز ميداريد سخت بر خطا هستيد ، ما برای چند ماهی غذای كافی داريم و پس از آن نيز به خوردن ميوه ،‌گياه و برگ درخت دست خواهيم زد و حتی گوشت گربه و حيوانات ديگر را خواهيم خورد و سرانجام خواهيم مرد اما مطمئن باشيد كه تسليم وسوسه های شيطانی محمد ميرزا نخواهيم شد و شما نيز مورد لعن و نفرين ابدی مردم ايران قرار خواهيد گرفت ."
نقل شده است که یکی از مجاهدین مشروطه خواه زخمی شده بود. هم رزمانش هر چه کردند که لباس او را از تنش درآوردند تا زخم او را پانسمان کنند او ممانعت می کرده بر حسب اتفاق می فهمند که او مرد نیست بلکه یک دختر است ،به ستار خان خبر می دهند ستار خان بالای سر او می آید به او میگوید :«دخترم مگر من مرده بودم که تو به جنگ آمدی»
پس از فتح تهران و تشكيل مجلس دوم و در جريان اولتيماتوم روسيه به ايران نيز زنان حضوری جدی و فعال داشتند زنان ايران از درون خانه به طرف خيابانها راه پيمايی كردند … در حالی كه برخی از آنها تپانچه حمل می كردند ، مستقيما به طرف مجلس رفتند و در آنجا اجتماع كردند از رئيس مجلس خواستند تا به آنها اجازه ورود دهند ، روبندهايشان را كنار زندند و تهديد كردند كه اگر نمايندگان كوتاهی كنند و آزادی و استقلال ايران و مردم آن را به بيگانگان بدهند پسرها و شوهرانشان را خواهند كشت و سپس خود را خواهند كشت .
از ديگر اقدامات زنان مشروطيت ميتوان به حمايت از جنبش كالاهای بومی و علم خريد منسوجات وارد شده اروپايی اشاره كرد . در آن زمان اعتقاد در كشور وجود داشت كه تحريم كالاهای اروپايی ، جامعه را از وابستگی به اروپايی ها رها خواهد ساخت بنابراين دانش آموزان مدارس با افتخار به پوشيدن لباسهای بومی و توليدات داخلی همت گماردند و اميدوار به توليد منسوجات داخلی ماندند .
انجمن ها محافل سياسی ، اجتماعی زنان نيز از ديگر عرصه های حضور جدی زنان در عصر مشروطه بود. زنان نیز چون مردان پس از مشروطه خواستار تاسیس انجمن ها ، مدارس و انتشار روزنامه شدند .
انجمن ها و سازمانها ي مخصوص زنان در پیش از مشروطه ، بيشتر متوجه مبارزه با استعمار و استبداد بوده و هدف اصلی شان استقلال میهن بود .
فعاليت مطبوعاتی وانتشار روزنامه نيز از ديگر فعاليتهای ارزشمند زنان در عصر مشروطيت بود . اولين نشريه زنان " دانش " به مديريت خانم دكتر كمال در سال 1289 به صورت هفتگی منتشر شد و با پرداختن به امور خانوادگی و دوری جستن از مسائل سياسی تا حدودی زياد در بر آورده ساختن اهداف خود موفق عمل نمود و در شناساندن زنان به اجتماع تاثير بسيار جالبی گذاشت .
با پایان گرفتن تب انقلاب ، آرام ، آرام انجمنهای زنان نیز متشکل تر شده و بسوی اهدافی مشخص تر گام نهادند . اين انجمنها، خواستار آموزش و پرورش بانوان و گسترش سطح سواد زن ايراني و كسب حقوق حقه زنان از طريق گذرانيدن قوانين در مجلس بودند. از مهمترين اين انجمنها مي توان به موارد زير اشاره كرد:

انجمن مخدرات وطن
يكي از انجمنهاي زنان بود كه در سال 1289ش"1911م" در تهران تأسيس شد و رياست آن را زني به نام بانو آغا بيگم عهده دار بود. از اهداف اين انجمن دفاع از استقلال ميهن، مخالفت با استقراض از بيگانگان، جلوگيري از خريد كالاي خارجي، تبليغ براي كالاهاي داخلي از جمله پوشيدن لباس دوخت ايراني با پارچه هاي ايراني و ... بود.از اقدامات مهم اين انجمن، ايجاد يك مدرسه شبانه روزي براي دختران متعلق به طبقات فقير و بي بضاعت بود. اين مدرسه در تهران قرار داشت و در حدود صد دانش آموز در آن به طور رايگان تحصيل مي نمودند. از ديگر كارهاي مهم و قابل توجه انجمن مخدرات وطن، مخالفت سرسختانه با اولتيماتوم روسيه تزاري مي باشد. اين انجمن به منظور اعتراض به نقض حق حاكميت ملي، تظاهراتي برپا كرد و در اين تظاهرات هزاران زن كفن پوش شركت جستند. سخنرانيهاي پر شوري در دفاع از استقلال وطن، حق حاكميت و ردّ اولتيماتوم روسيه ايراد كردند. روز بعد از تظاهرات، زنان عازم تلگرافخانه شدند و اعتراض خود را از دخالت روسيه تزاري طي تلگرافي به تمام كشورهاي بزرگ جهان مخابره كردند. سپس دسته جمعي به خانه سردار اسعد بختياري رفتند و در آنجا يكي از زنان نطقي به شرح زير ايراد كرد:
ما ايرانيان با اين همسايه حق شكن و حريص خود (روسيه تزاري) با نزاكت و ملايمت رفتار كرديم و تا ممكن بود متحمل حركات زشت و وحشيانه اين همسايه شديم. آنها به همدستي سلاطين نفع پرست و وزراي وطن فروش، استقلال و حيثيت ما را تحليل برده و مي برند .... هر ساعت در جلوي چرخ تجدد و ترقي ما سنگي مي گذارند و هر دقيقه در مقابل ارتقاي ما سدي مي بندند . در اين صورت براي هر ذي حس با وجدان و هر وطن پرستي لازم است كه تن به ذلت نداده و راضي به خواري و مذلت نشود و تا جان دارد وطن خود را حفظ كند و ناموس خود را از دستبرد اجانب محفوظ دارد و براي جنگ و جانبازي حاضر شود و در صفحات تاريخ نام بزرگ و عالي از خود به يادگار بگذارد. خانمهاي عزيز نترسيد و جداً بكوشيد تا پاي اجنبي را از خاك پاك مملكتمان دور سازيم.
به دنبال آن زنان تهران مصرف كالاهاي روسي و انگليسي را تحريم كردند. مردم شيشه هاي دكانهايي كه كالاهاي اين كشورها را مي فروختند، با سنگ و چماق خرد كردند. انجمن مخدرات وطن در اين تظاهرات نقش فعالي به عهده داشت و طوماري بر عليه دخالت بيگانگان از جانب زنان ايران تهيه كرده به مجلس شوراي ملي فرستاد .از اعضاي مشهور انجمن مخدرات وطن مي توان از صديقه دولت آبادي، درّة المعالي، ماهرخ گوهرشناس، آغا شاهزاده امين، همسر ملك المتكلمين و دختر ميرزا حسن رشديه نام برد.

پایان بخش دوم
علی از وبلاگ یار دبستانی اسفند 87
http://yardabestani.blogfa.com/
http://yaredabestani1.blogspot.com/

Friday, March 6, 2009

نگاهی به تاریخچه روز جهانی زن در ایران



نگاهی به تاریخچه روز جهانی زن در ایران

در تاريخ مبارزات سياسي ـ اجتماعي ، روزهائی فراموش نشدني و ماندگار وجود دارند که بعنوان نشانه و مظهر هر مبارزه درحافظه تاريخ ثبت شده است. بزرگداشت چنين روزهايي، فراخواني است جهت ادامه مبارزه عليه نابرابري ، عدالت سياسي و اجتماعي. هر سال با ياد و بياد اين روزهاي جاوداني، آرزوها و اهداف مبارزه با صدای بلند و رسا اعلام ميشود. هر سال به جهانيان گوشزد ميشود که اين آمال و آرزوها زنده اند و تضادهاي موجود حل نشده است. هشتم مارس يکی از اين روزهاي جاوداني و بياد ماندني است .

در این خصوص اگر بخواهیم نگاهی گذرا اما همه جانبه داشته باشیم ، باید با اتکا به نوشته ها و نقل قولهای به جا مانده در دالان هزار توی تاریخ، اسناد بر جای مانده را بررسی نماییم که این امر خود ضامن داشتن 2 شرط می باشد . اولین شرط این است که این اسناد را چه کسانی گرد آورده اند و دومین شرط ، شرط اعتماد است که به چه کسانی می توان اعتماد کرد .
در کشورهایی نظیر کشور ما که همواره در طول تاریخ بستر حوادث و رویدادهای مهم و اثر گذاری در منطقه و جهان بوده است ، شروط ذکر شده برای بررسی تاریخ بسیار مهم می باشد .
در تاریخ ما فراز و نشیب های فراوانی وجود دارد که غالب و مغلوب شدن اجدادمان را با میزان درستی و صداقتی که باید یک مورخ در نوشته اش مد نظر داشته باشد مرتبط می سازد .
اسناد و نوشته های موجود که قدمتی به عمر تاریخ ما دارند نیز ، همواره ازسایه سنگین تعصبات قومی و نژادی ، رواج خرافات و سلایق شخصی به دور نبوده است .
در خاورمیانه که ظهور پیامبران و باورمندان دینی عمری چند هزار ساله داشته و ظهور و افول شاهان ، خلفا
و حضرات رنگ و بویی مذهبی به جامعه استبداد زده داده است سبب ساز گم شدن گاه و بيگاه بخشي از وقايع در روايات و یا بوجود آمدن روایات جديد بوده است .
به هر روی با گذار از جایگاه زنان در نزد نیاکانمان و وداعی با پوران دخت و آزرم دخت ، اسلام عزیز بر ما ظاهر شد ، موالی و مجوس گشتیم و ناموس و مالمان مباح و حلال .... .
جزیه ها گرفتند از ما تا خودمان با دست خویش و با رضای خاطر به آنها خمس و زکات دادیم و می دهیم تا
بر مادرمانمان چارقد سیاه کشیدند و به خانه ها فرستادندشان .
خواهرنمان را از 9 سالگی برای ازدواج مناسب دیدند و فتوای صیغه و ازدواج موقت دادند و در وصف ثوابش چه چیزها که نگفتند . دخترانمان را به شیخ نشین ها صادر کردند و برایمان از امنیت اجتماعی گفتند ، به هر روی این زنان بودند که ضعیفه خوانده شدند اما از بلوای تنباکو تا به امروز به خانه ها باز نگشتند .
به اندازه یک تاریخ حق نیمی از جامعه مان را خوردند همان رجالمان و هم خود زنان بر خود اجحاف روا داشتند . اما امروز این ما هستیم که باید دست در دست یکدیگر نگذاریم حقی پایمال گردد .
این مقاله در سه بخش ارایه می شود که در بخش اول بعد از مقدمه ای که ذکر شد به تاریخچه روز جهانی زن
به طور مختصر اشاره می شود و در دو بخش دیگر به تاریخچه مبارزات زنان ، انجمن های زنان و بطور کلی جنبش زنان در یکصد سال گذشته بصورت اجمالی اشاره خواهد شد .

هشتم مارس برابر با روز جهانی زن و روز مخالفت با کلیه قوانین زن ستیز و نابرابری جنسیتی است .
اين روز روز همبستگى براى مبارزه در راه برابرى حقوق و شرايط بهتر كارى و زندگى زنان است .

در هشتم مارس 1857، زنان کارگر كارخانجات نساجي در آمريکا جهت بهبود شرايط کار ، ساعات کار طولانی دستمزد اندک و محروميت از هر گونه امکانات رفاهي. بعلاوه كار و مسئوليت سنگين نگهداری فرزندان و کار در خانه به خيابان ها آمدند و عليه نابرابري ، افزايش دستمزد، کاهش ساعات کار و بهبود شرايط کار قيام كردند. اين مبارزه، نقطه عطفي در تاريخ مبارزه زنان کارگر در آمريكا بود كه بعد ها در سراسرجهان گسترش يافت. 8 مارس 1857، بازتاب مقاومت و مبارزه زنانی بود که با روند پرشتاب رشد صنعت و توليد به عرصه کار خارج ازخانه جلب می شدند .

خاطره اين اعتصاب براى كارگران نساجى باقى ماند. نارضايتى عمومى ازاين شرايط براى زنان كارگر ادامه داشت ، تا سر انجام درهشتم مارس سال ۱۹۰۸ ، بعد از گذشت بيش از پنجاه سال كارگران زن كارخانه نساجى كتان در شهر نيويورك با خاطره اعتصاب در اين روز، به دليل تبعيض و محروميت و فشار زياد كار در مقابل حقوق بسيار كم اعتصاب خود را شروع كردند. صاحب اين كارخانه به همراه نگهبانان براى جلوگيرى از همبستگى كارگران ديگر بخش ها با اين اعتصاب و سرايت آن به بخش هاى ديگر اين زنان را در محل كار خود در كارخانه محبوس كرد. به دلايل ناشناخته اى آتش در كارخانه درگرفت و فقط تعداد كمى از كارگران زن محبوس توانستند خود را نجات دهند. ۱۲۹ كارگر زن در آتش سوختند .

ايده انتخاب روزی از سال بعنوان « روز زن » نخستين بار در جريان مبارزه زنان نيويورك بود که با شعار

« حق رای برای زنان» مطرح شد. اين شعار خصلتی فراگير داشت و جمع كثيري از زنان را از اقشار و طبقات مختلف در بر می گرفت. زنان در پشت اين شعار، برسميت شناساندن هويت سياسي ـ اجتماعی خويش را جستجو می کردند. واقعيتی که در نظامهای مردسالار، قرن هاي متمادي ناديده گرفته می شد. صد ها زن شركت كننده در تظاهرات 23 فوريه 1909 پيشنهاد کردند : هر سال در روز يکشنبه آخر فوريه، تظاهراتي سراسری در آمريکا بمناسبت « روز زن » برگزار شود .

از جمله يكى از مهمترين مدافعان حقوق زنان در كشور آلمان خانم كلارا زتكين (۱۸۵۷_۱۹۳۳ ) خواست هاى مبارزان زن در آلمان را مبنى بر هشت ساعت كار در روز براى زنان همينطور حق داشتن تعطيلات و مرخصى زايمان و برابرى حقوق در مقابل قانون مطرح كرد .

سرانجام در سال 1910، دومین کنفرانس زنان سوسیالیست که کلاً را زتکین از رهبران آن بود، به مسئله تعیین روز بین المللی زن پرداخت زنان سوسیالیست اتریشی قبلاً روز اول ماه را پیشنهاد کرده بودند. اما اول ماه می جایگاه مبارزه مشخص بر سر مسئله زن را تحت الشعاع قرار دهد. زنان سوسیالیست آلمان، روز 19 مارس را پیشنهاد کردند. مناسبت این روز، مبارزات انقلابی در سال 1848 علیه رژیم پادشاهی پروس بود که به عقب نشینی لفظی حکومت در نوزدهم مارس همان سال، از جمله در مورد مطالبات زنان، انجامید. دومین کنفرانس زنان سوسیالیست تاریخ برگزاری نخستین مراسم « روز زن» را 19 مارس 1911 تعیین کرد. تصمیم گیری قطعی برای تعیین«روز جهانی زن» به بعد موکول شد .

در روز نوزدهم مارس 1911 نیز در اکثر شهرهای آلمان، اتریش، سوئس ، دانمارک و امريكا صدای اعتراض زنان آزادی خواه طنين اندازگشت و هر چند باز هم پلیس به تظاهر کنندگان حمله برد و با کتک زدن و زخمی کردن زنان آنها به متفرق کرد اما خاطره و یادبود برگزاری یک روز بین المللی به عنوان روز جهنی زن را در اذهان به یادگار گذاشت .

سرانجام در سال 1913 دبیرخانه بین المللی زنان که یکی از نهاد های انترناسیونال سوسیالیستی دوم بود روز هشتم مارس را برای گرامی داشت خاطره ی زنان آزادی خواه آمریکایی به عنوان روز جهانی زن اعلام کرد و در همان سال نیز در سراسر اروپا، آمریکا و روسیه تزاری زنان این بزرگداشت را بصورت تظاهرات و سخنرانی با شکوه هر چه تمام تر برگزار کردند اما از سال 1914 که اروپا درگیر جنگ جهانی شده بود زنان آزادی خواه تلاش کردند که این سالگرد را تحت شعار« علیه جنگ » برگزار کنند ولی از آنجایی که در اروپا کشور ها به دو دسته ی موافقان و مخالفان جنگ تقسیم شده بودند این دو دستگی و شکاف در کلیه ی صفوف از جمله صفوف زنان نیز مشاهده شده و همین امر مانع برگزاری یکدست و سراسری هشتم مارس شد.

در فاصله دو جنگ جهانى علاوه بر موضوعات قبلى حق قانونى سقط جنين و حمايت از مادران نيز از اهميت خاصى برخوردار شد. اين مبارزه به يك حركت بزرگ تبديل شد به دليل بحران اقتصادى كه در آن زمان تمام اروپا را در بر گرفته بود، سالانه حدود يك ميليون زن وادار به سقط جنين مى شدند. به دنبال آثار منفى اين سقط جنين هاى غير قانونى در سال ۱۹۳۱ تنها در آلمان حدود ۴۴۰۰۰ زن به مرگ رسيدند .

از طرف ديگر مسئله برابرى مزد در مقابل كار برابر، كوتاه كردن ساعات كار، پايين آوردن قيمت اجناس وغيره نيزاز خواست هاى زنان بودند. خواست هايى كه براى امروز ما هم غريبه نيستند .

با روى كار آمدن حكومت ديكتاتورى فاشيستى در كشور آلمان و ممنوع كردن هرگونه تشكل مخالف امكان برگزارى اين روز غير ممكن گرديد . علی رغم همه محدودیت هایی که اعمال شده بود در سال 1936 زنان تظاهرات بزرگی در شهر برلین برگزار کردند و در همان روز نیز دولت فاشیستی وقت اسپانیا شاهد تظاهرات 30000 زن کمونیست و جمهوری خواه با شعار محوری « برابری و صلح» بود که خود نقطه عطفی در تاریخ جنبشهای زنان به شمار می رود، در پی صورت گرفتن جنگ جهانی دوم جنبشها و انقلابهای رهایی بخش در کشورهای مختلفی شکل گرفت به عنوان مثال کشور چین با تعداد بالای زنان و مردانش گامهای بزرگی را در جهت آزادی و رهایی زنان برداشت ، در آن دوره اکثر دولتها و جنبشهای مترقی وانقلابی از برگزاری سالگرد هشتم مارس به عنوان یکی از نمادهای آزادی خواه حمایت زیادی می کردند .



بعد از جنگ جهانى دوم در كشورهاى اروپاى شرقى جشن روز زنان در سال ۱۹۴۶ دوباره برگزار شد. در اين كشورها روز زن به عنوان جشن رسمى و از طريق دولتى نيز به دليل نشان دادن تمايلات حكومت به بهبود وضع زنان گرامى داشته مى شد .

در دهه 1960 دیگر در کشورهای آسیایی، آفریقایی و آمریکایی لاتین نیز جنبشهای مردمی آزادی خواه و رهایی بخش به پا خواسته بودند و حتی در کشور های سرمایه داری و پیشرفته نیز که جنبشهای آزاد و ترقی خواهانه به اوج خود رسیده بود جنبشهای رهایی و آزادی زن حضور و گستردگی چشم گیری پیدا کرده بود در آمریکا و اروپا، زنان علیه سنن و قیود و قوانین مردسالارانه و احکام اسارت بار کلیسایی به پا خواستند. در جنبش زنان موضوعاتی نظیر حق طلاق، حق سقط جنین، تعمین شغلی ، منع آزار جنسی ، ضدیت با هرزه نگاری ، کاهش ساعت کار روزانه و غیره مطرح شد .

این جنبش موفق شد در برخی از این زمینه ها پیشروی کند . در تظاهرات هشتم مارس 1969 زنان در دانشگاه برکلی در آمریکا گرد آمدند و علیه جنگ در ویتنام تظاهرات کردند سرانجام در سال 1975 سازمان ملل متحد روز هشتم مارس را به عنوان روز جهانی زن به رسمیت شناخته و با خاتمه جنگ بخصوص بعد از دهه هفتاد با توسعه سرمایه داری و صنعتی شدن به کشورهای عقب مانده و جهان سومی تعداد بسیار بیشتری از زنان درگیر تحصیل و کار شدند با این وجود این جوامع هنوز زنان در موقعیتی درجه دوم نسبت به مردان قرار داشتند و این تناقض به نظام مردسالارانه و همچنان مسئله آزادی زنان را حادتر و انفجاری تر از گذشته مطرح نگاه داشت .

پایان بخش اول

علی از وبلاگ یار دبستانی اسفند 87
http://yardabestani.blogfa.com/

http://yaredabestani1.blogspot.com/

Tuesday, March 3, 2009

بیاد میری که از میانمان رف





زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست

هرکسی نغمه خود خواند از صحنه رود

صحنه پیوسته به جاست

خوشتر آن نغمه که مردم بسپارند به یاد


علی میری بازیگر تاتر و سینما درگذشت



پایان زندگی همه انسانها یکجور است ، فقط زندگی و مرگ آنهاست که یکی را از دیگری متمایز می کند .

با نهایت تاسف هموطن دیگری ، هنرمندی دیگر و ... باز هم در غربت ، باز هم به دور از وطن ، باز هم در تبعید ناخواسته ، در زندانی در آن سوی مرزها از میانمان رخت سفر را بست .

هنرمند عزیز علی میری بازیگر توانای تاتر و سینما امروز دوشنبه 12 اسفند ماه 1387 در گذشت .

این بار نیز هنرمندی که 30 سال حق نداشت از هنر و توانایی هایش برای مردمان سرزمین خود استفاده نماید در کیلومترها آنسو تر این مرز پرگهر درگذشت .

دیگر مرگ و از دست دادن عزیزان آنقدر در این ام القرای محنت زده عادی شده است که هیچ خبری باعث تلنگر بر پیکره و روح های خسته مان نمی شود .

روحش شاد و راهش پاینده باد .



علي ميري متولد سال 1315 در شهسوار مي باشد. در سال 1340 از هنرستان هنرپيشگي فارغ التحصيل و به كار تئاتر مشغول شد و در بيشتر از پنجاه نمايش به ايفاي نقش پرداخت. فعاليت در سينما را از سال 1343 به عنوان بازيگر با فيلم «زمزمه ي محبت» آغاز كرد.



آقای میری یکی از استادان تئاتر ایران بود که اکثرا هنر نهفته آقای میری فقط در سینما مورد توجه قرار گرفته است . اگر در زندگی نامه ایشان دقت کنیم می بینیم که خاک تئاتر بر سر و شانه اش تا آخر عمر پاک نشدنی است .

دوره زندگی میری می توان به سه دوره تقسیم کرد:

1 – دوره ورود، شناخت و بازی در تئاتر

2 – دوره ورود و بازی در فیلم های سینمایی

3 – دوره غربت و دوری از وطن

دوره ورود و شناخت تئاتر توسط میری از زمانی شروع شد که فارغ التحصيل در رشته هنرپیشگی در سال 1340 شد و عشق هنرپیشگی او را زود به اوج رساند.

دوره ورود به سینما را تحولی بزرگ در زندگی میری باید رقم زد. چون در سینما آزادتر از تئاتر و بازی های نمایشی می توانست هنر نهفته خود را ظاهر کند. در کنار هنرمندانی چون زنده یاد محمدعلی فردین در فیلم جوانمرد، با ناصر ملک مطیعی و فریبا خاتمی در فیلم اخم نکن سرکار، با ایرج قادری و وحدت در فیلم ناخدا با خدا، با همایون در فیلم خیالاتی، با رضا بیک ایمانوردی و جمیله در فیلم گل پری جون، با منوچهر صادق پور و فریده نصیری در فیلم آقا مهدی کله پز و با وحدت در فیلم خوشگذران بازی کرد .... .

باید گفت که سینمای قبل از انقلاب و بعد از انقلاب در ایران سینمایی به معنی واقعی کمدی مانند کشور های پیشرفته نداشته و نداریم و افسوس می خوریم که اگر قبل از انقلاب سینمای کمدی می داشتیم، این سینما از وجود هنرمندانی گرانقدر چون عباس تفکری، تقی ظهوری، جواد تقدسی، داریوش اسد زاده، غلامحسین بهمنیار، منصور سپهرنیا، عزت الله وثوق، جمشید مهرداد، علی تابش و علی میری استفاده می کرد، خودتان حدس بزنید چه سینمای پر محتوی و خنده و نشاط می توانستیم داشته باشیم. اما متاسفم که دست اندر کاران سینمای ایران با تمام مجموعه شرکت های فیلم سازی و تهییه کنندگان فیلم و سریال به مرض گریه، مراسم های غمگین عزاداری، استرس و بیماری های عصبی در فیلم ها دچار شده اند و به جای اینکه جامعه جوان را به سمت شادی و امید به زندگی داشتن ببرد به سوی نابودی از قبیل جرم و جنایت و اعتیاد می برند.



دوره سوم زندگی میری از انقلاب 57 به بعد شروع می شود، در جامعه ای که قدر هنرمند را نمی دانند و هنرمند هر روز وجودش چون شمع می سوزد تا دیگران او را درک کنند و اگر نکردند هنرمند مجبور می شود جلای وطن کند. بلایی که مسئولین هنر بر سر تمامی هنرمندان آوردند و وطن را ترک کردند. متاسفانه آقای میری هم از این موضوع مستثنی نبود و ایشان در چند سال آخر دوره زندگیشان در تلویزیون امید ایران برنامه را با توضیح در مورد فیلم های قدیمی و سینمای پیش از انقلاب اجرا می کردند .

میری و امثال میری بدون اینکه گناهی که مرتکب شوند بعد از انقلاب سال 57 مورد غضب قرار گرفته اند.

و صد البته هیچ کس نباید جز حضرات در دل مردم و قلبشان جایی داشته باشد .

مطمئنا بسیاری از علاقمندان آقای میری ، جوانانی هستند که در 30 سالی که ایشان از فعالیت محروم بودند با فیلمهای او آشنا شدند و این خود جواب کسانی است که بر روی دیوار عکس مار می کشند و تبسم هایی مصنوعی را بر لبهای جاری می سازند .